شانزدهمین گُل!

کتاب های درسی

شانزدهمین گُل!- نویسنده نادر موسوی
1394-7-8 – کتابهای سال جدید- حیاط واحد یک

امروز باز هم رفتم شرق تهران دنبال کتاب درسی بچه ها، شرق تهران برای من با بوی پاییز و مدرسه و کتاب نو یکی شده است. هر سال فصل پاییز و ماه مهر که می شود میروم آنجا برای گرفتن کتاب. خوشبختانه امسال کتابهای بچه ها را بدون هیچ مشکلی و یک روزه گرفتم آنهم چاپ همین سال. بیشتر سالها به خاطر اینکه کتاب نبود یا کم بود فقط کتابهای چاپ سال گذشته را به ما می دادند، هرچند تفاوت زیادی نداشت. اما امسال وقتی رفتم برای گرفتن کتاب خوشبختانه همه ی کارمندان خوش اخلاق بودند مخصوصاً مسئول بخش توزیع. در این سالیان با اکثریت بچه های قسمت توزیع رفیق شده ام، این بار اما با یک جعبه بزرگ شیرینی خامه ی به دیدارشان رفتم. هر کدامشان با دیدنم می گفتند: آقا مدیر باز مهرماه رسید و سر و کله ی تو هم پیدا شد؟؟؟؟تو هنوزم هستی که؟؟؟!!!فکر کنیم سی سالی هست که هر مهرماه سرما خراب میشی؟!! پس کی بازنشسته میشی؟
امسال خوشبختانه تعداد بچه ها بسیار کم شده است و اکثریت آنها رفته اند مدارس دولتی و عده ای هم آنسوی آبها، ما هم آماده ی بستن درِ مدرسه بودیم با دلخوشی و شادمانی اما مثل اینکه قسمت نبود سبک دوش شوم.
این روزها همکاران پرتلاش مدرسه سخت در تکاپویند تا کارهای مقدماتی بازگشایی مدرسه را انجام دهند و روز خاطره انگیزی را برای بچه های مدرسه رقم بزنند.
روز شنبه قرار است زنگ مدرسه ی ما هم بخورد؛ یعنی یازدهم مهرماه، اول مهرِ ماست و شانزدهمین گل هم وارد دروازه خواهد شد هرچند در وقت اضافه!

افزودن دیدگاه

*Please complete all fields correctly

مطالب مرتبط